سلمان فارسی -که پیش از مسلمان شدن روزبه نام داشت- از صحابه ایرانی مشهور محمد(ص)، پیامبر اسلام بود کهآن حضرت او را از اهل بیت و سلمان محمدی...
سلمان فارسی -که پیش از مسلمان شدن روزبه نام داشت- از صحابه ایرانی مشهور محمد(ص)، پیامبر اسلام بود کهآن حضرت او را از اهل بیت و سلمان محمدی خواند. او با این که پسر یکی از دهقانان ایران بود[۱]، زرتشتی باقی نماند و سالها در پی حقیقت و دین راستین به سرزمینهای گوناگون سفر کرد که در همین سفرها در سرزمینی به بردگی درآمد و سپس با کمک محمد(ص) آزاد گشت. سلمان فارسی حکیمی که خرد و دانشهای ایرانیان و مسیحیان را میدانست از مشاوران محمد(ص)، از جمله طراح اصلی حفر خندق در جنگ خندق بودهاست. او در انتهای عمر خود، در هنگام خلافت علی بن ابی طالب والی مدائن گردید.
زادگاه و کودکی
سلمان فرزند یک زمین دار ایرانی اهل جی نزدیک اصفهان بود هرچند دربارهٔ زادگاه وی اختلاف نظر است و در این باره از شهرهایی چون اصفهان، دشت ارژن استان فارس و رامهرمزخوزستان به عنوان زادگاه سلمان فارسی یاد شدهاست. برخی از محققان او را از خاندانی مزدکی میدانند و برخی معتقدند از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست.
اندیشه سلمان
حکمت وخرد در ایران از دیرباز وجود داشته و ایرانیان در پیشرفت اندیشه انسانی تاثیر بسیاری داشتهاند. سلمان -که نام او پیش از مسلمان شدن روزبه بود- به اعتقاد تمامی فلاسفه ایرانی پیش از هر چیز یک اندیشمند، خردورز، حکیم و فیلسوف ایرانی اسلامی میتوان دانست. در کتاب نفس الرحمن اثر علامه حاج میرزا حسین نوری طبرسی محدث نوری و اواخر جلد ششم و جلد هشتم کتاب بحارالانوار اثرعلامه مجلسی به زندگی و اندیشه سلمان پرداخته شدهاست. کسی که در پی حقیقت و کسب علم مرزها را در نوردید و با ادیان و اندیشههای مختلف آشنا شد و در نهایت وقتی از اصحاب محمد شد، تبدیل به صحابهای خاص شده بود که تمایزش با دیگر صحابه در اندیشه و خرد بود تا آنجا که محمد(ص) در حق او گفت:«(سَلْمانُ مِنّا اَهْلُ الْبَیْتِ) سلمان از مااهل بیت است». و علی درباره او گفتهاست: «علم اولین و آخرین را فرا گرفت. او دریایی است که هرچند از آن استفاده شود کم نمیگردد، او از ما اهل بیت است».
سلمان ابتدا در ایران با عقاید میترایی آشنا بود و بعد عقاید زرتشتی و سپس عقاید مانوی و بدینگونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با عقاید مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و در کنار آنجا با عقاید یهودی بیشتر اشنا شد. این گونه با اندیشه مسیحی کاملاً آشنا بود. در یثرب محمد(ص) را دید و با عقاید او اسلام آشنا شد. اندیشه سلمان ترکیب است از حکمت ایرانی و اسلامی که تجربه مطالعه و دریافت ادیان و حکمتهای دیگر را داشتهاست و اکثر فلاسفه اسلامی ایران امروز، خود را پیرو مکتب سلمان می دانند. لویی ماسینیون فرانسوی، آثار منسوب به سلمان را، چهار کتاب معرفی میکند، که از جمله آنها «خبر جاثلیق» است که ۱۰ سند مکتوب را برای ذکر آن آوردهاست.
ایمان به مانی
سلمان (روزبه) فارسی از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست و چون دین مانی را بر دین زرتشتی ترجیح داده بود مجبور به فرار از ایران شد.
ایمان به مسیحیت
او در سنین جوانی به مسیحیت روی آورد. او سپس برای تحصیل دین به سوریه رفت. ابوریحان بیرونی در «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه» مینویسد: «انجیل سبعین (بلامس) نام انجیلی است که سلام پسر عبدالله سلام از زبان سلمان فارسی نوشتهاست.» او پس از فوت استادش همراه با کاروانی رهسپار شبه جزیره عربستان شد-واین مقارن با زمانی بود که محمد امین مالتجاره خدیجه یگانه زن متمول جزیره العرب رامدیریت میکردوخدیجه محمد را نه فقط برای اداره اموال که برای زندگی مشترک میآزمود-در راه کاروان مورد حمله قرار میگیرد و او به اسارت در آمد و مردی یهودی از مدینه او را به بردگی خرید و به یثرب برد
ایمان به اسلام
در تاریخ گزیده حمدالله مستوفی آمدهاست که روزبه (سلمان فارسی) پس از فرار از ایران در حوالی حجاز توسط قبیله بنی کلب به بردگی گرفته شد و به قبیله دیگری فروخته شد تا اینکه سرانجام در شمار بردگان محمدامین درآمد و محمدامین، سلمان فارسی را از بردگی آزاد کرده و از مشاوران خود قرار داد.
البته در سفینة البحار آمدهاست هنگامی که محمد(ص) به مدینه هجرت کرد با دعوت محمد با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و محمدبا مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه-هر وقیه معادل چهل درهم) به یهودی بپردازد و آزاد شود. که معتقد است آشنایی وی بعد از پیامبری محمد(ص) است اما اشارهای به سال آن نکردهاست
جنگ خندق
در جنگ خندق، که در سال ۵ هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژهٔ خندق عربیشدهٔ واژهٔ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَندهاست. در زبانهای کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر. هر گروهی میخواست سلمان با آنها باشد؛ مهاجران میگفتند: سلمان از ما است و انصار میگفتند: سلمان از ما است.
بعد از مرگ پیامبر اسلام (ص)
ماسینیون در کتاب "سلمان پاک" مینویسد: سلمان در تأسف از انتخاب عجولانه ابوبکر در سقیفه با یک نوع محافظه کاری و توداری خاص در برابر شهود به فارسی گفتهاست: "کردید ونکردید" و این عبارت بسیار غامضی است. آیا ترکیب اصلی این عبارت به فارسی بودهاست؟ مدائنی و بلاذری آن را به این صورت نشر دادهاند: "کرداد و ناکرداد" (به فارسی میانه). باید گفت که این عبارت گرچه دلالت بر این ندارد که سلمان در سال ۱۱ هجری بعد از مرگ محمد با سر تراشیدن و کشیدن شمشیر به عقیده امامیه علناً مخالفت خود را ابراز کرده باشد ولی بر خلاف گفته جوزف هوروویتس نشانهٔ آن است که یک قرن و نیم قبل از یعقوبی روایات عراقی تأیید میکنند که سلمان مسأله امامت به حق را هنگام انتخاب ابوبکر مطرح کردهاست؛ اما شاید در مجلسی خصوصی.[۱۲]
تاریخ مرگ سلمان
به نقل از کتاب "سلمان پاک" اثر ماسینیون ترجمه علی شریعتی: تاریخ مرگ سلمان مشخص نیست. "پایان خلافت عمر" یا "در خلافت عثمان" به نقل از واقدی و ابن سعد. زیرا پیش از این در خلافت عثمان وی در کوفه اقامت گزیده بود. در قرن سوم گردآورندگان احادیث سنت تاریخ مرگش را سال ۳۸ هجری معین کردند. لویی ماسینیون در کتاب خود حدس میزند که: سلمان با مصادره شدن مقرری اهل بیت به نفع بیت المال توسط دسگاه خلافت از اقطاعش در مدینه محروم شده بود. مانند هر تازه مسلمان غیر عربی برای حفظ امنیت شخصی اش با بنی عبدالقیس که سلمان تا عراق همراه آنان رفت هم پیمان گردیدهاست. هنگامی که وضع خاص بنی عبدالقیس را مطالعه میکنیم به نکاتی بر میخوریم که این فرضیه را تقویت میکند